روز نخست

روز نخست چون دم رندی زدیم وعشق/ راهی بجز ولای تو نسپرده ایم ما

درس دوم: جایگاه مردم در حکومت اسلامی

جمعه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۰۱ ق.ظ

درس دوم

در پایان درس به سوالات زیر پاسخ داده می شود:

  1. مشروعیت و مقبولیت به چه معنا است؟
  2. میان مشروعیت و مقبولیت چه رابطه ای وجود دارد؟
  3. جایگاه مقبولیت مردم در حکومت زمان پیامبرگرامی اسلام چگونه بوده است؟
  4. جایگاه مقبولیت مردم در حکومت بعد از پیامبرگرامی اسلام از دیدگاه اهل تسنن چگونه است؟
  5. جایگاه مقبولیت مردم در زمان حضور ائمه معصومین از دیدگاه شیعه چگونه است؟
  6. دیدگاه اکثریت شیعه در مورد جایگاه مقبولیت مردم در زمان غیبت ائمه معصومین کدام است؟
  7. دیدگاه مختلف در مورد مشروعیت ولایت فقیه در عصر غیبت کدام است؟
  8. ادله هر کدام چیست و کدام یک از آنها صحیح است؟

مقدمه

روشن شد که حق حاکمیت و حکومت اصالتا از آن خدای متعال است و هیچ فرد یا گروهی حق حاکمیت ندارد مگر اینکه خدای متعال این حق را به او داده باشد. بر طبق دلیلی که داریم،‌ خداوند این حق را به پیامبرگرامی اسلام و دوازده امام معصوم علیهم السلام پس از پیامبر و فقیه جامع الشرایط در زمان غیبت داده است.سوالی که پیش می آید این است که آیا در مکتب اسلام این حق به همه افراد جامعه نیز داده شده است؟ در پاسخ به این سوال بحث «مشروعیت و مقبولیت»و«نقش مردم در حکومت اسلامی» مطرح می شود.

مشروعیت و مقبولیت

مشروعیت، به معنای حقانیت است و معانی چون «موافق مصلحت بودن قانون» یا «توان مجریان و شایستگی آنان برای اجرای قانون» نیست. بلکه بحث در مورد خود مجریان است که بر اساس چه ضابطه ای بر این مسند تکیه زده اند. مشروعیت در مقابل غصب است. یعنی ممکن است حکومتی رفتارش عادلانه باشد اما غاصب و نامشروع باشد. مقبولیت، به معنای پذیرش مردمی است. حکومتی که بر اساس خواست و اراده مردم تشکیل گردد گفته می شود آن حکومت دارای مقبولیت است.

رابطه مشروعیت با مقبولیت ، بستگی به ملاک مشروعیت دارد. اگر ملاک مشروعیت پذیرش مردمی باشد، بین مشروعیت و مقبولیت هیچ انفکاکی وجود نخواهد داشت. اما اگر ملاکی غیر از پذیرش مردمی ، ملاک مشروعیت حکومت باشد، می توان حکومت های مشروعی را یافت که مقبولیت نداشته باشند و یا حکومت هایی را دید که مقبولیت دارند اما مشروعیت ندارند.

جایگاه مردم در حکومت اسلامی

سوال اینجاست که جایگاه مقبولیت و نقش مردم در حکومت اسلامی چیست؟  این سوال را می توان به دو سوال ریزتر تبدیل کرد. اول اینکه مردم چه نقشی در مشروعیت حکومت دارند؟ و دوم ، مردم چه نقشی در جریان افتادن و تحقق حکومت اسلامی دارند؟

برای پاسخ به این دو سوال تاریخ اسلام را به سه دوره تقسیم می کنیم: دوره اول: زمان پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، دوره دوم: زمان ائمه معصومین علیهم السلام و حضور امام معصوم و دوره سوم: زمان غیبت امام معصوم علیه السلام.

در دوره اول ، اختلافی نیست که مشروعیت حکومت پیامبرگرامی اسلام هیچ ارتباطی با نظر و خواست مردم نداشته است و صرفا از طرف خداوند متعال بوده است. و اگر مردم نمی پذیرفتند مشروعیت برداشته نمی شد. همینطور اختلافی نیست که مردم نقش اساسی در تحقق حکومت پیامبر اکرم داشتند و پایه های حکومت ایشان را استقرار بخشیدند.

در دوره دوم ، مبنای مشروعیت حکومت بعد از پیامبر اسلام از دیدگاه اهل تسنن موارد زیر است: اجماع امت که مبنای مشروعیت خلیفه اول است. نصب از جانب خلیفه قبل که  مبنای مشروعیت خلیفه دوم می باشد و تعیین اهل حل و عقد که عده ای از رجال سیاسی با مشورت یکدیگر خلیفه را تعیین می کنند. که این نیز مبنای مشروعیت خلیفه سوم است. در اعتقاد آنان کسی که عملا در راس حکومت قرار گیرد، واجب الاطاعه است و به آیه اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم استدلال می کنند. در دیدگاه آنان ، اگر کسی بر علیه خلیفه وقت شورش کند قتلش واجب است اما اگر پیروز شد اطاعتش واجب می شود.

در دیدگاه شیعه دوران پس از پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله در دو دوره قابل بررسی است:

الف. دوران حضور امام معصوم علیه السلام : این دوره از سال یازدهم هجرت تا سال 329 هجری را شامل می شود. در بین شیعیان اختلافی وجود ندارد که در این دوره مشروعیت حاکم به نصب از طرف خداوند است و خداوند 12 نفر را تعیین نموده است. و پیامبر اسلام نقشی جز ابلاغ آن نداشته است. ادله این دیدگاه چنین است:

دلیل اول: روایت معتبری است در هنگام نزول آیه «اطیعوا الله و ...» از پیامبرگرامی اسلامی صادر شده است. جابر بن عبدالله انصاری در مورد معنای اولی الامر پرسید. حضرت فرمودند «اولی الامر» دوازده نفر از اوصیاء و جانشینان من هستند که اولشان علی است و بعد هم اسم همه ائمه را خود پیامبر برای مردم بیان کرد.

دلیل دوم : یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک... : این آیه در مورد امر ابلاغ خلافت حضرت علی علیه السلام نازل شده و به روشنی دلالت دارد بر اینکه خلافت و جانشینی علی علیه السلام بعد از پیامبر به دستور و جعل خود خداوند بوده و پیامبر اکرم در این زمینه تنها نقش واسطه را داشته است. بنابراین همان مبنای مشروعیت حکومت پیامبر مبنای مشروعیت حکومت ائمه می‌باشد.

نتیجه نهایی در مورد ارتباط مشروعیت و مقبولیت در زمان حضور ائمه معصومین علیهم السلام از دیدگاه شیعه این است که اگرچه مردم از ایشان حمایت نکنند و حاکمیت آنان را نپذیرند اما از نظر خداوند، ‌حق حاکمیت آنان همچنان پا بر جا و محفوظ است و ایشان حاکم بر حق هستند و با وجود آنان در بین مردم، ‌حاکمیت دیگران مشروع و قانونی و بر حق نیست. اما نقش مردم در تحقق حکومت آنان صد در صد می‌باشد.

ب)دوران غیبت امام معصوم علیه السلام : اکثریت قریب به اتفاق فقهای شیعه معتقدند که در زمان غیبت امام معصوم هم، مانند زمان پیامبر و زمان حضور امام معصوم علیه السلام مشروعیت حکومت از طرف خداست ولی تحقق عینی و استقرار آن با پذیرش مردمی و اقبال جامعه به آن است.  حاکم شرع عبارت از فقیه جامع الشرایطی است که بر اساس توقیع شریفی که از ناحیه مبارک امام زمان علیه السلام به ما رسیده و نیز سایر ادله ای که در این زمینه وجود دارد، به نصب عام برای حکومت نصب شده است. نصب عام به این معناست که، آن حضرت شخص خاصی و فقیه خاصی را معین نکرده اند بلکه مجموعه ای از اوصاف کلی را بیان فرموده اند که در هر فقیهی یافت شود او برای حکومت صلاحیت دارد.

دیدگاه های مختلف مشروعیت ولایت فقیه در عصر غیبت

در زمان غیبت و نظام ولایت فقیه سه نظر وجود دارد:

1. اصل تشریع حکومت فقیه از طرف خدا است؛ تعیین شخص باید به نوعی به امام زمان منتسب باشد. تحقق حکومت با پذیرش مردم است.

2. اصل مشروعیت از طرف خدا اما تعیین شخص و تحقق حکومت با مردم است.

3.اصل مشروعیت فقیه و حکومتش منوط به پذیرش و قبول مردم است.

برای تحقیق در مورد دیدگاه صحیح ، باید دو مطلب اساسی مورد نظر قرار گیرد: اولا تحقیق باید بدون پیشداوری صورت پذیرد. گاهی محقق تنها نظرش به عواملی جلب می شود که موید فرضیه اوست. مثلا برخی چیزها نظیر آزادی و دموکراسی آن چنان مورد تقدیس قرار گرفته که کوچکترین انتقادی از آنها ، فرد را آماج حملات قرار می دهد. محقق واقعی باید در کمال امانت، راستی و شجاعت حقیقت را بیان کند. دوما ، این تصور که برای بدست آوردن نظر اسلام به سراغ مسلمین برویم و در صورت اختلاف نظر اکثریت را بپذیریم غلط است.روش صحیح برای بدست آوردن نظر اسلام در یک زمینه مراجعه به پیشوایان واقعی دین و متن قرآن و کتاب های ناقل روایات آنان است.

دلیل بر نظریه اول

خداوند علت ایجاد همه هستی و جهان و از جمله انسان ها ست. و او مالک حقیقی همه آنها ست. همه انسان ها عبد و مملوک حقیقی خداوند هستند. تصرف در ملک دیگران بدون اجازه آنان مجاز نیست. هیچ انسانی حق تصرف ، نه در خود و نه در دیگران را بی اذن خداوند ندارد. لازمه حکومت ، تصرف در رفتارها و زندگی افراد جامعه است. بنابراین حاکم باید از خداوند که مالک حقیقی انسان است اجازه داشته باشد. بر اساس آیات و روایات خداوند این اجازه را به پیامبر اسلام و امامان معصوم داده است. بر اساس ادله اثبات ولایت فقیه،‌ در زمان غیبت چنین حقی به فقیه جامع الشرایط داده شده و از جانب خدا و امام زمان علیه السلام برای حکومت نصب شده است. اما دلیلی نداریم که این حق به دیگران داده شده باشد.

البته این نصب ، نصب عام است. انتخاب یک نفر از چند نفر با صلاحیت، مانند رویت هلال ماه است که کاشف از ماه رمضان می باشد. ( با رویت هلال ماه رمضان ایجاد نمی شود) بنابراین فقیه از ناحیه خداوند حق حاکمیت پیدا کرده و ما فقط باید او را شناسایی کنیم. بنابراین مردم نقشی در مشروعیت بخشی به حکومت فقیه ندارند و اما تحقق و استقرار حکومت و حاکمیت فقیه در زمان غیبت امام معصوم علیه السلام تماما به پذیرش جامعه و مقبولیت مردمی بستگی دارد.

ادله قائلین به مشروعیت بخشیدن مردم به حاکم

در زمان غیبت امام زمان در اسلام هیچ قانون و حکمی در مورد حکومت بیان نشده است بلکه به مردم واگذار شده است. بر اساس قاعده فقهی الناس مسلطون علی اموالهم ، مردم نسبت به جان و مال خود مسلط هستند و می توانند آن را به دیگری واگذار کنند. بنابراین در زمان غیبت مردم خودشان باید حاکم تعیین کنند. و برگزاری انتخابات عمومی به همین معناست.

نقد دلیل فوق: در مورد اینکه گفتند مردم بر مال و جان خود مسلط هستند. همه مسلمانان می دانند که هیچ کس حق ندارد هر گونه که دلش می خواهد رفتار کند و در خودش تصرف نماید. ما حق نداریم دست خودمان را قطع کنیم. در مورد اموال خودمان هم نمی توانیم هرگونه که بخواهیم در آن تصرف کنیم. ما که حق تصرف در خودمان را نیز نداریم چگونه می توانیم به دیگران این حق را تفویض کنیم که در جان و مال افراد جامعه دخالت و تصرف نمایند؟ چگونه می توانیم حق قانون گذاری را به کسی واگذار کنیم در حالی که قانونگذار اصلی خداوند است.

در مورد دلیل مبنی بر اینکه مطلبی در مورد زمان غیبت نیامده است. این مساله با بیان ادله اثبات ولایت فقیه روشن می شود که خداوند تکلیف مردم را در زمان غیبت روشن نموده است. بعضی با استناد به بیعت گرفتن پیامبر برای امیرالمومنین نقش مردم را در مشروعیت مهم دانسته اند در حالیکه با اندکی تامل روشن می شود که این بیعت نوعی عهد گرفتن برای یاری کردن آن حاکم در آینده می باشد.

خلاصه و نتیجه مجموع آن چه در این قسمت گفتیم این است که بر اساس مبناى صحیح اسلامى، مشروعیت ولى فقیه به نصب عام از طرف امام معصوم علیه‏السلام است و مردم در تحقّق و استقرار و عینیّت بخشیدن به حکومت و حاکمیت فقیه، نقش صد در صد دارند. و این دقیقا شبیه آن چیزى است که در مورد مشروعیت حکومت پیامبر و امامان معصوم علیهم‏السلام و نقش مردم در حکومت آنان بیان کردیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۳۱
گروه فرهنگی روز نخست

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">